خانه راهنمای خرید پیگیری سفارش پشتیبانی درباره ما تماس با ما
محصولات مرتبط
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه برنامه ريزي منابع سازماني ERP ضرورت بررسي شاخص هاي عملكردي ERP
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه برنامه ريزي منابع سازماني ERP ضرورت بررسي شاخص هاي عملكردي ERP
قیمت : 29,200 تومان
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه برونسپاری و بررسی بهای تمام شده خدمات
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه برونسپاری و بررسی بهای تمام شده خدمات
قیمت : 29,200 تومان
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه بلوغ سازمانی
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه بلوغ سازمانی
قیمت : 29,200 تومان
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه بلوغ و اختلالات رفتاری نوجوانان
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه بلوغ و اختلالات رفتاری نوجوانان
قیمت : 29,200 تومان

ادبیات نظری و پیشینه تحقیق برنامه ريزي استراتژیک

ادبیات نظری و پیشینه تحقیق برنامه ريزي استراتژیک

فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق ادبیات نظری و پیشینه تحقیق برنامه ريزي استراتژیک دارای 34 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::


برنامهريزي استراتژیک
يكي از روشهاي شناسايي ماهيت برنامهريزي استراتژیک بررسي تفاوت آن با ساير روشهاي برنامهريزي است. امروزه در سازمانهاي پيشرفته و در سطوح مختلف سازمانها، برنامهريزي به سه صورت اساسي برنامهريزي استراتژیک، برنامهريزي ترفندي
. tactical planning
و برنامهريزي عملياتي
. operational planning
به شرح زير جلوه گر ميشود.
الف) برنامهريزي استراتژیک:
در اين برنامهريزي، اهداف و خطوط كلي و رسالت سازمان در بلندمدت تعيين ميشود. اين نوع برنامهريزي جامعيت داشته و در سطوح عالي سازمان شكل ميگيرد؛ در اين نوع برنامهريزي چارچوبي مشخص براي برنامهريزي ترفندي و برنامهريزي عملياتي ترسيم ميشود. اين برنامه داراي ديد بلندمدت است. در حكم چتري است كه كل سازمان را به نحوي در بر ميگيرد.
ب) برنامهريزي ترفندي:
اين برنامهريزي كه در آغاز در سازمانهاي نظامي به كار گرفته شد، فرايندي است كه به وسيله آن، مديراندستهاي از فعاليتهاي مرتبط را در اجراي يك راهبرد تصوير ميكنند. به عبارت ديگر، برنامهريزي ترفندي به مسائلي مربوط ميشود كه براي رسيدن به هدفهايي، توسط برنامهريزان سطوح عالي سازمان ترسيم ميشوند. اين نوع برنامهريزي شامل تدوين هدفها و انتخاب وسايل لازم براي دستيابي به آن هدفها است. چارچوب زماني برنامهريزي ترفندي، كوتاهتر از برنامهريزي استراتژیک است. در نهايت، اين برنامهريزي به وسيله سطوح مياني سازمان انجام ميگيرد.
ج) برنامهريزي عملياتي:
فرايندي است كه به وسيله آن، مديران اجرايي، فعاليت و گامهاي ويژهاي را در راستاي رسيدن به اهداف مورد نظر ترسيم ميكنند. برنامهريزي عملياتي چارچوب زمانی كوتاهتري نسبت به دو برنامهريزي استراتژیک و ترفندي دارد؛ اين نوع اغلب توسط مديراني صورت ميگيرد كه مسئوليت محدود براي اجراي هدفهاي محدود دارند.
لازم به ذكر است كه مرز بين برنامهريزي استراتژیک، ترفندي و عملياتي كاملاً روشن نيست؛ تفاوت بين اين سه برنامهريزي نسبي است.
در خصوص تفاوت بين برنامهريزي استراتژیک و برنامهريزي بلندمدت
. long rang planning
ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
برنامهريزي بلندمدت تنها بر بخشهايي از سازمان تمركز دارد؛ اما گستره برنامهريزي استراتژیک سراسر سازمان را در بر ميگيرد. تمايز ديگر اين كه برنامهريزي بلندمدت آينده را به صورت انتخابي مينگرد؛ در صورتي كه برنامهريزي استراتژیک آينده را به صورت كلي در نظر ميگيرد؛
برنامهريزي بلندمدت به طور كلي تصويري است از وضعيت مطلوب آينده و تداوم يا گستره چيزي كه از قبل وجود داشته است. اين وضعيتها يا اهداف نهايي، تصويري مطلوب از آينده يا گسترهاي از وضعيت موجود هستند. تحقق اين اهداف ممكن است نيازمند انجام تغييراتي در برخي از روشهاي انجام كار يا افزايش در هزينههاي مالي و منابع انساني باشد؛ اما فعاليت اساسي سازمان همچنان يكسان باقي ميماند؛ اين امر در برنامهريزي استراتژیک صادق نيست؛
برنامهريزي استراتژیک، به دليل بروز تغيير يا تغييرات مهم در محصولات يا خدمات آينده سازمان مطرح ميشود. با تغيير محيطي كه سازمان در آن عمل ميكند، كاركنان سازمان احساس ميكنند فرصت جديدي براي انجام برخي امور تازه يا متفاوت وجود دارد كه در واقع تداوم امور قبلي نيستند. اين حركت به سوي زمينهاي جديد يا بعدي تازه، گام يا جهش به درون چيزي ناشناخته است؛ اين همان چيزي است كه از آن به عنوان برنامهريزي استراتژیک نام برده ميشود؛
برنامهريزي استراتژیک درصدد شناسايي و حل مسايل استراتژیک است؛ در حالي كه برنامهريزي بلندمدت بر تعيين اهداف، مقاصد و تدوين برنامههاي عملياتي براي نيل به اين اهداف تأكيد دارد؛
برنامهريزي استراتژیک بيشتر از برنامهريزي بلندمدت بر ارزيابي محيط داخل و خارج سازمان تأكيد دارد؛
برنامهريزي استراتژیک نيازمند تغييرات كيفي بوده و شامل تعداد زيادي برنامه است كه براساس مقتضيات محيط انجام خواهند شد؛ در حالي كه برنامهريزي بلندمدت شامل انتظارات معيني است كه براساس وضعيت موجود تدوين ميشود.
برنامهريزان استراتژیک معمولاً محدوده احتمالي از آينده ممكن را در نظر گرفته، تصميمات و فعاليتهاي خود را در اين محدوده به عمل ميآورند؛ در حالي كه برنامهريزان بلندمدت يك آينده قطعي را براي خود در نظر گرفته، برنامهها و فعاليتهاي خود را براي آيندهاي كه بيشترين احتمال وقوع را دارد، تنظيم مينمايند؛ در صورت بروز تغييراتي در آينده فرضي، امكان اصلاح چنين برنامهاي وجود ندارد؛
برنامهريزي استراتژیک بيش از برنامهريزي بلندمدت، آيندهمدار است؛
برنامهريزي استراتژیک، يك فعاليت پيچيده بوده و نيازمند مشاركت مديران تمام سطوح سازماني است. اين مديران نقش فعالي در برنامهريزي استراتژیک و سنجش عملكردها (شامل تنظيم و گسترش نظام مديريت عملكرد سازمان) دارند؛
برنامهريزي استراتژیک بايد پاسخگوي فعاليتهاي سازماني در قبال تغييرات محيط باشد؛ چرا كه محيط در بخشهاي غير انتفاعي ميتواند به شكل پيشبيني نشدهاي تغيير كند. تأكيد برنامهريزي استراتژیک بر تصميمگيري است؛ چرا كه تصميمگيري مناسب، توانايي سازمان را در واكنش به تغييرات محيط افزايش ميدهد.
برنامهريزي استراتژیک به دليل ويژگيهاي خود همچنين با برنامهريزي عملياتی تفاوتهاي بنيادي دارد؛ در زير به برخي از آنها اشاره ميشود:
اصولاً برنامهريزي عملياتي در سطوح مياني و پايه شكل ميگيرد؛ در حالي كه برنامهريزي استراتژیک در سطوح عالي سازمان تدوين ميشود؛
تأكيد برنامهريزي عملياتي بر كارايي و بازدهي است؛ در حالي كه برنامهريزي استراتژیک بر اثربخشي تأكيد دارد. منظور از اثربخشي آن است كه هدفهاي اصلي و اساسي تعيين شوند و به آنها دست يابيم؛ اما در كارايي، غرض آن است كه با بيشترين بازدهي به هدفهاي تعيين شده برسيم. به تعبير ديگر، در برنامهريزي استراتژیک با هدف اثربخشي ميكوشيم تا كارهاي درست را انجام دهيم؛ در حالي كه در برنامهريزي عملياتي، با هدف كارايي، تلاش در اين است كه كارها به درستي انجام پذيرند؛
در برنامهريزي عملياتي بيشتر بر منافع فعلي سازمان تأكيد ميشود؛ در حالي كه در برنامهريزي استراتژیک توجه بر منافع آينده است. به عبارت ديگر، ديد برنامهريزي عملياتي كوتاه مدت و ديد برنامهريزي استراتژیک بلندمدت است. در برنامهريزي عملياتي منابع و امكانات موجود سازمان در نظر گرفته ميشود؛ در حالي كه در برنامهريزي استراتژیک به منابع و امكانات آينده سازمان چشم ميدوزيم؛
در برنامهريزي عملياتي ساختار سازماني و شرايط محيطي، با ثبات نسبي در نظر گرفته ميشود؛ در حالي كه در برنامهريزي استراتژیک ساختار سازماني منعطف و متناسب و همراه با تغييرات در طول زمان است؛
در برنامهريزي عملياتی روشهاي كار غالباً تجربه شده بوده و متكي به دستاوردهاي گذشته است؛ در حالي كه در برنامهريزي استراتژیک، روشهاي نو و تجربه نشده نيز پا به عرصه مينهند؛
برنامهريزي عملياتي در مقايسه با برنامهريزي استراتژیک خطر كمتري به همراه دارد (طبيبي و ملكي، 1382).
2-2 - لزوم برقراري برنامهريزي استراتژیک در سازمانها
شرايط متحول و متغير محيطي موجود در فضاي كنوني سازمانها باعث شده كه تعيين دقيق راستا و جهت حركت سازمانها به راحتي امكانپذير نباشد و نيازمند وجود تفكري چند بعدي، فراگير وخلاقانه باشد. در محيط و دنيايي كه ما زندگي ميكنيم دو خصوصيت عمده ديده ميشود كه عبارتند از: تغييرات مداوم و پيچيدگي(گرود و اهلستروم
- Garud and Ahlstrom, 1997.
،1997). تغييرات مداوم زمينهاي را ايجاد ميكنند كه ما به عنوان افراد، شركتها و ملتها مجبوريم راستا و جهت حركت خود را مشخص نماييم و از طرفي ديگر، پيچيدگي موجود در محيط باعث ايجاد چالشهايي در توانايي ما در شناخت و انتخاب راستا و جهت حركت خود ميشود. از اين رو ما نيازمند رويكرد جديدي در راهبردهاي خود نسبت به محيط و آينده كسب و كار خود هستيم كه دربرگيرنده نوع نگرش و تفكر ما نسبت به محيط و آينده است و نه صرفاً مجموعهاي از پيش تعيين شده كه قابليت انطباق آنها با تغييرات مداوم محيطي و هماهنگي آنها با پيچيدگيهاي محيطي بسيار مشكل است. به بيان ديگر، ما نيازمند نوعي چارچوب نگاه و نگرش هستيم كه ميتوان به آن تفكر استراتژیک اطلاق نمود. در عرصه بسيار پيچيده فعاليتهاي صنعتي، بازرگاني، اقتصادي و نظامي، تعدد عوامل تأثيرگذار، سرعت تغيير و تحولات، علاقهمندي سازمانها به كسب موفقيت و پيشرفت و بقاي بلندمدت، برنامهريزي استراتژیک را ضرورتي اجتناب ناپذير كرده است. پيشرفت و توسعه سريع در جهان امروز و تغييرات پر شتاب محيطي، آگاهي از تحولات را ضروري ساخته است(کرامت زاده و محمدی، ۱۳۸۷).
اهميت امر برنامهريزي بر كسي پوشيده نيست. مديران سازمانها، بدون ترسيم دورنماي آينده فعاليتهاي خود، قادر به رهبري و هدايت صحيح در اين عرصه پيچيده نيستند. در اين عصر از پيشرفت علم و فناوري، برنامهريزي استراتژیک، ابزاري سودمند براي مديران و كارشناسان سازمانها و رشته فعاليتهاي مرتبط است. برنامهريزي استراتژیک عواملي اساسي خطرآفرين محيطي را تحليل كرده و راهحلهايي را كه با احتمال بيشتري براي رسيدن به هدف مناسبتر است ارائه ميدهد. به عبارتي برنامهريزي استراتژیک فرايند تعيين اهداف سازمان و اتخاذ تصميم درباره طرحهاي جامع عملياتي و اجرايي براي تحقق آنهاست. با وجود اهميت برنامهريزي استراتژیک، هنوز در بسياري از سازمانها تأثير حياتي آن در رسيدن به اهداف سازمان به خوبي درك نشده است؛ حتي در بعضي از مواقع مديران آن را يك امر تجملي و پر هزينه مي‌دانند. به عقيده بعضي از انديشمندان، برنامهريزي استراتژیک بيانگر قدرت خلاق مديران و ساختن آينده است؛ يعني مديران از طريق برنامهريزي استراتژیک به امر آينده سازي ميپردازند.كاربرد برنامهريزي استراتژیک، همراهي همه بخشها و توسعه منابع انساني را ميطلبد كه بايد آن را به عنوان يك تحول در بهبود و توسعه سازمان بر شمرد(بهرامی و دیگران، ۱۳۸۹).
امروزه سازمانها، با توجه به گستردگي جغرافيايي، حجم نيروي انساني، تنوع تهديدات داخلي و خارجي، نوع مأموريتهاي تعريف شده و ساير ويژگيهاي خود، بايد از نوعي آينده نگري مناسب برخوردار بوده و با انعطافپذيري در اهداف، برنامهها و منابع، بتوانند مأموريتهاي خود را به گونه مطلوب به انجام برسانند.
اين مهم، نيازمند داشتن نوعي برنامهريزي استراتژیک قوي است كه بايد با دقت به طراحي و سرانجام اجراي آن پرداخت. براي استقرار مطلوب برنامهريزي استراتژیک در سطح يك سازمان، پيروي از يك فرايند مناسب كه براساس شرايط و اقتضائات آن سازمان طراحي و تدوين شده است، ضرورتي دو چندان پيدا مي‌كند.
به طور كلي از جمله مزاياي برنامهريزي استراتژیک ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
براي دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده، بستر مناسب ايجاد ميكند؛
به مديران كمك ميكند كه درك روشنتري از سازمان داشته باشند؛
شناخت فرصتهاي بازارهاي آينده را آسانتر ميسازد؛
ديدي هدفمند از مسائل مديريتي ارائه ميدهد؛
...

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

ادبیات نظری و پیشینه تحقیق برنامه ريزي استراتژیک_1543398815_18576_4304_1211.zip0.00 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 29,200 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت