فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشنه و ادبیات نظری بهداشت روانی و سلامت روانی دارای 16 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مبانی نظری وپیشینه تحقیق بهداشت روانی وسلامت روانی
فصل دوم:
تاريخچه بهداشت رواني
پيشينه تحقيق
تعريف سلامت رواني و نظريه هاي ارائه شده
عوامل موثر در سلامت روانی انسان
10-هدف اصلي بهداشت رواني و ديدگاههاي روان تحليگري و انسانگري در مورد بهداشت رواني
11-الگوي شخصيت سالم از دي دگاه پرلز
12-ديدگاه اريسكون در مورد مشخصات افراد سالم
فهرست مطالب
13-ديدگاه انجمن ملي بهداشت جهان درباره افراد داراي سلامت ذهني و رواني
14-ديدگاه نظرهاي نظري دربارة سلامت رواني
الف ـ نظريه سيستم ها
ب ـ وديكود اكولوژيكي
ج ـ مفهوم تعادل حياتي
تاريخچه:
اگر چه وجود بيماري هاي رواني در جوامع مختلف از قرنها پيش مورد تأييد قرار گرفته است اما در طي قرن حاضر كه روشهاي آماري براي برآورد نمودن حجماين مشكلات مورد استفاده قرار گرفت.
در قرن 19 علوم و تكنولوژي پيشرفت قابل توجهي كرد و انقلابات اجتماعي زيادي بوجود آمده و بعلّت تحوّلات اجتماعي، علم پزشكي جزو علوم انساني و روان شناسي و مسايل رواني بعلت پيدايش دانشگاهها مسئله روز شد و مكاتبات مختلف علميدر زمينه روانپزشكي و روان شناسي بوجود آمد كه به علّت گستردگي آنها از ذكرشان صرف نظر ميشود. ولي نتيجه كلي آنها پيدايش روانيزشكي به شكل امروزين است.
به منظور انجاماين تحولات در سال 1930 اولين كنگره بين المللي بهداشت روان با شركت نمايندگان 50 كشور در آمريكا تشكيل شد و بعلت بروز جنگ جهاني دوم تشكيل كنگره هاي بعدي به تعويق افتاد و نهايتاً در سال 1948 سومين كنگره بين المللي بهداشت روان در لندن تشكيل و اساس فدراسيون جهاني بهداشت رواني بينانگذاري شد و در همان سالاين فدراسيون به عضويت رسميسازمان يونسكو و سازمان جهاني درآمد. (ميلاني فر، بهروز،بهداشت رواني،انتشارات رشد سال 1372)
در قرن بيستم با امروزين شدن رشته هاي مختلف علميدانش همه گير شناسي نيز تحول پيدا كرده و شيوه هايي جهت بررسي وتحقيق بيماريها ابداع شد كه با گذشت زماناين شيوه ها نيز تكامل يافته و كاملتر شد.
بر همين منوال نتايج مختلفي كه در طي دوره هاي زماني مختلف و يا در مكانهاي مختلف بدست آمده با همديگر مغايرت دارند و دراين زمينه تحقيقات ديگري جهت جمع بندي و نتيجه گيريهاي كلي بر روي تحقيقات قبلي آمده صورت گرفته كه از آن جمله ميتوان كاردورنوند
(Dohrenwend)
اشاره كرد.
وي در مروري كه بر مطالعات همه گير شناسي اختلالات رواني،اين مطالعات را به سه گروه تقسيم ميكند:
گروه اول ؛ اكثراً در نيمه اول قرن 20 و قبل از وقوع جنگ جهاني دوم صورت گرفته است محققيناين دوره در زمينه يابي در جامعه بيشتر به گزارشهاي مراكز درماني، پرونده هاي بيماران و اطلاع دهندگان كليدي متكي بوده اند .
گروه دوم ؛ به دنبال جنگ جهاني انجام گرديده و همانند بيشتر مطالعات انجام شده در كشورهاي اروپايي و آسيا يك روانپزشك و يا تيم تحقيق با تمام افراد مصاحبه كرده و تشخيص موارد بر اساس مصاحبه داده شده است دورنوفد درمقايسه مطالعات انجام شده قبل و بعد جنگ جهاني دوم مطرح نمود كه ميانگين شيوع انواع اختلالات رواني در 16 بررسي دوره اول برابر 6/3% ودر 60 تحقيق دومين دوره 20% بوده است.
سومين گروه شامل مطالعات همه گير شناسي در طي دو دهه گذشته بوده كه از اواخر سالهاي دهه 1970 شروع شد و محققين سعي نمودند او از وسايل و ابزارهاي معتبر و استاندارد و مصاحبه هاي باليني بر اساس ملاكهاي تشخيص طبقه بندي ها استفاده نمايند.
در مطالعات بدست آمده از مرور مطالعات همه گير شناسي اختلافات رواني در كشورهاي مختلف جهان كه در آنها از آزمونها و ارزيابي باليني استفاده شده ـ ميزان شيوع اختلالات بين 40 ـ 10% در نوسان بوده است (باقریو عباسي و همكاران، بررسي همه گير شناسي اختلالات رواني در مناطق روستايي يزد. فصلنامه انديشه و رفتار سال اول شماره يك 1373 ص 42ـ32) بخشي از تفاوتهاي موجود به روش شناسايي بيماران مربوط ميشود. بهره گيري از روشهاي پژوهشي يكسان و آزمونهاي غربالگري معتبر و پايا روش كاملاً مناسبي براي از ميان برداشتن تفاوتهاي ياد شده به نظر ميرسد.
به كاربردناين آزمونها داراي برتريهايي به شرح زير است:
به تعد اد بيشتري از آزمودني ها می توان دست يافت.
روش نسبتاً ارزاني است و وقت گيرنيست.
اين آزمونها عيني هستند و نمره گذاري بر قضاوت ذهني آنها متكي نميباشد.
مشكلات مربوط به بهره گيري از ملاكهاي متفاوت بين مصاحبه گران وجود ندارد.
قبل از آنكه در مورد اطلاعات اخير كه با استفاده از شيوه هاي روش شناختي جديد استاندارد شده صورت گرفته بپردازيم لازم است توضيح مختصري نسبت به ابزارهاي تحقيق طراحي شده جديد و ويژگيهايي كه بايستي داشته باشند و مسايل و موانع خاصي كه در جهت طرحاينگونه ابزراها در رابطه با بيماريهاي رواني وجود دارند ارائه گردد.
براي اندازه گيري و تعيين ويژگي پديده هاي هر شاخه علميروشهايي بوجود آمده است. در مقايسه با ساير رشته هاي طب بعلت آنكه بيماريهاي روانی را نميتوان با پارامترهاي زيست شناسي و فيزيولوژيكي مانند فشار خون و آناليز ادراري مورد ارزيابي قرار داد و روانپزشكي در وضعيت نامساعدي بسر ميبرد در نتيجه پژوهشها بسمت استفاده از معيارهاي بنام مقياس مدرج
(RatinGscal)
كه به منظور تبديل علايم باليني يك شخص در يك مقطع زماني و يا تكميل اطلاعات بيماري معاينه فيزيكي شده است بكار ميرود. چنين كاربردهايي هم براي مراقبتهاي باليني و هم مقاصد پژوهش ميتواند مهم باشند اگر چه بيشتر براي مقاصد پژوهش كاربرد يافته اند.
از بين هزاران ابزار مختلف طراحي شده كه هر كدام مزايا و معايبي را براي خود دارا هستند پژوهشگران مجبورند يكي را براي خود انتخاب كنند براي آنكه ابزار انتخاب شده براي مقاصد تحقيق كامل باشد وجود بعضي از ويژگيها در آن را بايستي در نظر داشت .
ميزان توانايي انتقال اطلاعات ثابت و قابل تجديد يك ابزار را پايايي
(riability)
آن تست ميگويند كه ميتواند به طرق مختلف مشخص شود. وقتي يك ابزار يك بعد خاصي مثلاً ضريب هوشي با شدت افسردگي باشد پايايي آن به صورت ضريب همبستگي يا (
r
) كه عددي از صفر تا يك است نشان داده ميشود.
كه نمره صفر به معناي آن است كه ابزار در افتراق آن يك مورد از ديگري ناتوان است و نمره 1 به معناي آن است كه نمرات بدست آمده توسط پايا ثابت است.
آزمونهاي ديگر مانند ابزارهاي تشخيصي سعي دارند كه فرد موردآزمون را در يك گروه تشخيص خاص قرار دهند و براي نشان دادن پايايياين گونه ابزارهاي قياسي بيشتراز ضريب كاپا (
...
پیشنه و ادبیات نظری بهداشت روانی و سلامت روانی_1543471767_18632_4304_1354.zip0.00 MB |