خانه راهنمای خرید پیگیری سفارش پشتیبانی درباره ما تماس با ما
محصولات مرتبط
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه برنامه ريزي منابع سازماني ERP ضرورت بررسي شاخص هاي عملكردي ERP
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه برنامه ريزي منابع سازماني ERP ضرورت بررسي شاخص هاي عملكردي ERP
قیمت : 29,200 تومان
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه برونسپاری و بررسی بهای تمام شده خدمات
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه برونسپاری و بررسی بهای تمام شده خدمات
قیمت : 29,200 تومان
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه بلوغ سازمانی
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه بلوغ سازمانی
قیمت : 29,200 تومان
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه بلوغ و اختلالات رفتاری نوجوانان
ادبیات نظری تحقیق و پیشینه بلوغ و اختلالات رفتاری نوجوانان
قیمت : 29,200 تومان

پیشینه و مبانی نظری اختلال شخصیت و نوجوانی

پیشینه و مبانی نظری اختلال شخصیت و نوجوانی

فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری اختلال شخصیت و نوجوانی دارای 14 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::


مبانی نظری اختلال شخصیت ونوجوانی
تاريخچة نوجواني:
براي قرن ها اين تفكر وجود داشت كه به محض اينكه كودكان به سنين 6 يا 7 سالگي مي رسند مي توانند مسئوليت هاي بزرگسالان را تقبل كنند و وارد بازار كار شوند. به غير از قشر محدود ثروتمند، كودكان همراه بزرگسالان در مزارع و معادن كار مي كردند و در ميان جنگ حاضر مي شدند. با صنعتي شدن جوامع از سپيده صبح تا شام در كارخانجات كار مي كردند. تقريباً از 150 سال قبل دوران كودكي به رسميت شناخته شد كه توجه به حقوق كودك، روانشناسي كودك و اجباري شدن تحصيلات از نتايج آن است. شرايط اجتماعي و اقتصادي، پيشرفت تكنولوژي، پيدايش رشته هاي تعدد تحصيلي و تخصصهاي جديد و طولاني شدن دوران تحصيلات در ابتداي قرن بيستم زمينه اي را ايجاد كرد كه باعث شد به دوره نوجواني توجه خاصي شود.
در اوايل قرن بيستم استانلي هال، به سبب تخصص و خصوصيات شخصي خود نخستين تئوريسين دوره نوجواني گرديد. استانلي هال (1924-1848) اولين دكتراي روانشناسي را در امريكا كسب كرد و اولين روانشناسي است كه روانشناسي بلوغ و نوجواني را مطرح كرده است و دوره نوجواني را به عنوان يك مرحله مشخص از رشد انسان تلقي كرده است و در مطالعات خود از روش هاي علمي استفاده كرده است وي اولين فردي بود كه از روش پرسشنامه براي كسب اطلاعات عيني استفاده كرده است. به عقيده هال نوجواني مرحله اي است كه شخص تمام مراحل قبلي رشد را براي بار دوم در سطح پيچيده تري تجربه مي كند. به عبارت ديگر موجود زنده در طول حيات مراحلي مشابه تاريخ تحول انساني را طي مي كند. با شروع نوجواني در حدود چهارده سالگي سلسله اعمال جديدي امكان پذير مي شود كه هال آنرا «تولد دوباره» خواند. هال معتقد است كه رشد انسان براساس برنامه از قبل تعيين شده و تحت تاثير عوامل فيزيولوژيكي صورت مي گيرد و تاثير عوامل اجتماعي و محيطي را در اين مورد كمتر مي داند. وي معتقد است كه نوجواني مرحله خاصي در رشد است كه قبلا از نظر روانشناسي و اجتماع ناديه گرفته شده بود. هال اصطلاح طوفان و فشار را در نوجواني به كاربرد و معتقد بود كه در اين دوره وجود طوفان و فشار اجتناب ناپذير مي باشد (اكبرزاده، 1376، ص 4).
تعبير نوجواني به عنوان يك مرحله بحراني، در اصل از فلاسفه يوناني، بخصوص ارسطو گرفته شده است اما كسي كه براي اولين بار به شكل شايان توجهي بلوغ و بحران را بحران به طوفان، در آن يك انقلاب و زايش دوباره مي بيند. (احدي و محسني، 1322، ص 14).
فرويد، معتقد بود مراحل رشد رواني-جنسي تابع وراثت و عوامل ژنتيكي مي باشد. اين تكامل نسبتاً مستقل از عوامل محيطي صورت مي گيرد. بهترين مثال، عقده اديپ است كه آن را در همه جا و همه زمان ها يكسان مي داند. فرويد نز نوجواني را به عنوان يك مرحله الزاماً سخت و طوفاني تلقي مي نمايد عقايد وي مطابق با نظريه رشد داخلي مي باشد. (اكبرزاده، 1376، ص 5)
مارگارت ميد (1978-1901) بر روي افراد يك جزيره دور افتاده اقيانوس آرام مطالعاتي انجام داد، و نظريه متفاوتي را مطرح كرد. وي جريان رشد را بين مردم قبايل جزاير ساموآ آرام و بدون فشار يافت. (اكبرزاده 1376، ص 5) روت بنديكت، بر روي اجتماعات زيادي مطالعه نمود. وي اين طور نتيجه گيري كرد كه مشكل اصلي نوجواني، عدم مداومت و ناهماهنگي در اجتماعي شدن به عنوان بزرگسالان مي باشد. منظور وي از مداومت و ناهماهنگي لزوم يادگيري يك سري رفتارها، نقشها و گرايش هاي متفاوتي مي باشد كه براي بزرگسال شدن لازم است و با آنچه فرد در كودكي ياد گرفته است تفاوت دارد (همان منبع، ص 6).
آلبرت بندورا، يكي از معروفترين روانشناسان، معتقد است، نوجواني زمان طوفان و فشار اجتناب ناپذير نمي باشد. در اين دوره كه امكان دارد مشكلات حقيقي نيز وجود داشته باشند. هر نوع مشكلي را بايد به عنوان نتيجه تجارب محيطي در نظر گرفت، نه بعنوان نتيجه يك دوره سخت و اجتناب ناپذير در رشد بشر (همان منبع، ص 7).
نوجواني:
نوجواني به دوره اي اطلاق مي شود كه دوره‌اي انتقالي ميان كودكي و بزرگسالي است. اين دوره ابتدا با اجباري شدن آموزش رسمي، توسعه صنايع و رهايي كودكان و نوجوانان از كار كردن در مزارع و كارخانجات رسميت يافت و در قرن بيستم در كشورهاي صنعتي اهميت ويژه اي پيدا كرد. مفهوم نوجواني و تجارب مربوط به آن در فرهنگ‌هاي مختلف شكل هاي متفاوتي دارد. مثلا در جوامع دور افتاده ورود به بزرگسالي با تشريفات خاص و گاهي دردناك همراه است. (احدي و جمهري، 1378، ص 81).
مرحله نوجواني دوره اي است كه در آن فرد، داراي جنبه هاي افراطي و اغراق آميز در سلوك و رفتار خود مي باشد و از مشخصات آن طوفان و فشار هيجاني است. ابتدا اين تغييرات را جسماني مي دانستند ولي به تدريج روشن شد كه رفتار دوره بلوغ بيش از آنكه ناشي از تغييرات جسماني باشد تحت تاثير عوامل محيطي قرار دارد. (احمدي، 1374، ص 15)
تعريف ديگري نيز از نوجواني به عنوان يك دوره بحراني معمول شده است كه حاصل پژوهشهاي استرن و ساير روانشاسان آلماني است. به نظر آنان، نوجواني زمان كشف و آگاهي از ارزش هاي فرهنگي و معنوي است. به دليل عدم تكامل شخصيتي و عدم تكامل شكل گيري نگرش شخصي نوجوان نسبت به زندگي، كشمكش ها و تعارض‌هاي ناشي از اين آگاهي، دوره و حالتي منقلب و بحراني را براي نوجوان به وجود مي آورد. (احدي و محسني. 1322.ص 15)
در جوامع صنعتي انتظار نمي رود كه كودكان در كارهاي توليدي جامعه شركت كنند و يا عهده دار مسئوليت هاي اجتماعي باشند. و با پايان كودكي نقش فرهنگي آنها دگرگون مي شود. يعني، كودكان در اين جوامع با ورود به دوره نوجواني، بايد آموخته هاي كودكي را كنار بگذارند و نقش هاي جديدي ايفا كند. اين مسأله حتي در مورد نقش جنسي مصداق دارد، چرا كه در برخي از جوامع، كودكان رفتار جنسي را نه تنها مي آموزند، بلكه در اين زمينه مورد تشويق قرار مي گيرند. ولي در جوامع غربي كودكان چنين مجوزي ندارند و با شروع نوجواني، بي درنگ بايد نقش جنسي متناسب با فرهنگ خود را فرا بگيرند و در اين حال، از محدوده خاصي خارج نشوند. (احدي، جمهري. 1378. ص 80).
نوجواني با تغييرات بيولوژيكي آغاز مي شود. اين تغييرات در دختران از 9 تا 12 سالگي و در پسران از 11 تا 13 سالگي بروز مي كند. اين تغييرات بيولوژيكي با افزايش وزن وقد به طور ناگهاني بروز مي كند. رشد سريع بدني در اين دوره تحت تاثير هورمونهاي غدد درون ريز، مخصوصا غده هيپوفيز قرار دارد. رشد بدني 3 تا 4 سال طول مي كشد و اوج آن در دختران 12 سالگي و در پسران 14 سالگي است. در طي اين دوره 15 تا 20 سانتي متر بر قد و 20 تا 25 كيلوگرم بر وزن يك نوجوان افزوده مي شود (احمدي.1374.ص 18)
تمام نوجوانان جهان تجربه اي كم و بيش مشترك دارند و آن عبارت است از تغييراتي كه همزمان به رشد سريع قد و وزن (همانطور كه يادآور شديم)، قيافه ظاهري و نهايتاً بلوغ جنسي آنها منجر مي شود و در ادامه بحث ابتدا تعريفي از بلوغ ارائه مي دهيم، بلوغ مرحله اي از زندگي است كه طي آن فرد به تكامل جنسي مي رسد و درنتيجه از قابليت توليد مثل برخوردار مي شود. (احدي و جمهري. 1378. ص 84).
نوجوان و خانواده:
ماهيت روابط خانوادگي در دوران نوجواني كيفيت خاصي پيدا مي كند. در دنياي معاصر، وقتي از نوجوان و خانواده وي صحبت مي شود تصوير بخصوصي در ذهن اكثر مردم تداعي مي شود. عده اي معتقدند كه بخش عمده اي از تعارض ميان والدين و نوجوان ناشي از مفهوم شكاف نسل

- Generation Gap
است. شكاف نسل يعني اختلاف عميق ميان ارزش ها و نگرش هاي دو نسل مختلف. بديهي است كه نوجوان و والدين ميانسال، ارزش هاي مشابهي ندارند، تفاوت ميان دو نظام ارزشي تا حدود زيادي به سن آنها مربوط مي شود. طبيعي است كه يك نوجوان بيشتر به آينده خود فكر مي كند، در حالي كه والدين ميانسال درگير حل و فصل مشكلات جاري و ملموستر زندگي هستند. نوجوانان آينده اي آرماني را تجسم مي كنند، در حالي كه والدين با مشكلات واقعي زندگي دست به گريبان هستند. شكاف نسل گاهي ممكن است ذهنيت هر دو نسل را تحت تاثير قرار دهد، مثلا به علت تحولات چشمگير فرهنگي، اجتماعي و صنعتي نوجوانان امروزي آزادي خواهترند و براي حقوق فردي و اجتماعي، از جمله نقش زن اقليت‌هاي نژادي ارزش بيشتري قائلند. قابل ذكر است كه از بسياري جهات نوجوان ها و والدين شان شبيه به هم مي انديشند. برخي از تحقيقات نشان داده است كه بسياري از نوجوانان در مورد رشته تحصيلي و انتخاب در حالي كه در مورد طرز پوشش، نوع سرگرمي هاي اجتماعي، زبان محاوره اي و انتخاب سبك موسيقي عمدتاً از همسالان تبعيت مي كنند. با وجودي كه گهگاه در مورد همين مسايل سليقه‌اي و به ظاهر پيش پا افتاده اختلاف ميان آنها بالا مي گيرد، ولي در مورد مسائل عمده تر زندگي ميان آنها شباهت فكري و ارزشي بيشتري وجود دارد (سليگمن، كارول. ك و همكاران. 1991. ص 450).
گاهي گفته مي شود كه اكثر نوجوانان مايل نيستند كه وقت خود را در كنار والدين سپري كنند و تمايل شديدي به معاشرت با همسالان خود دارند. به همين دليل آنها به تدريج از والدين خود فاصله مي گيرند و براي آنها ارزش و احترام لازم قائل نيستند. يافته هاي اخير نشان مي دهد كه اين نوع طرز تلقي تا حدودي غير منصفانه و حتي غير منطقي است، چرا كه برخلاف باور بعضي از مردم، بسياري از نوجوانان به والدين خود دلبستگي عميقي دارند. (همان منبع، ص 449).
برخي از روانشناسان معتقدند كه خودمختاري نوجوان دو جنبه دارد: خودمختاري هيجاني

- Emotional Autonomy
و خودمختاري رفتاري

-Behavioral Autonomy
. براي رسيدن به خودختاري هيجاني، نوجوان بايد به تدريج به عواطف خود متكي و از ميزان نياز او به تاييد و حمايت والدين و بزرگسالان كاسته شود. خود مختاري رفتاري مستلزم اين است كه نوجوان امور زندگي خود را شخصاً به عهده و درباره مسائل جاري زندگي تصميم‌گيري كند. بديهي است كه وقتي نياز به خودمختاري در هم دو جنبه بيشتر شود، تعارض ميان نوجوان و والدين افزايش مي يابد. مثلا، استاين برگ در يك تحقيق نتيجه گرفت كه پسران نوجواني كه در روابط خانوادگي ابراز وجود بيشتري مي كنند، با والدين خود نيز بحث و جدل بيشتري دارند. (همان منبع. ص 450).
طبقه بندي مشكلات نوجوانان:
دوره نوجواني يكي از بحراني ترين دوران زندگي فرد است. يعني گذشتن از مرز كودكي و وارد شدن به مرحله جديدي است. ورود به نوجواني فرد را با مشكلات فراواني دست به گريبان مي سازد. بررسي اين مشكلات مستلزم بررسي همه جانبه نسلي است كه در حال دگرگوني عميق شخصيتي است و براي سازگاري از هيچ تلاش دريغ نمي كند. مي توان مشكلات نوجوانان را به 5 دسته زير تقسيم كرد: 1) اختلال در تصوير بدني 2) بحران خودشناسي 3) مشكل اجتماعي شدن 4) مسائل جنسي 5) بيماري هاي رواني (اشكوري. 1375. ص 3).
با انجام چند تحقيق در زمينه مشكلات نوجوانان ايراني، مسائل آنها به صورت زير طبقه بندي شده است:
دشواري هاي مالي 2) دشواري هاي تحصيلي 3) دشواري هاي ناشي از تعارضات گذشته و حال 4) دشواري‌هاي ناشي از مناسبات خانوادگي 5) دشواري هاي ناشي از تمايلات جنسي 6) اعتياد نوجوانان 7) دشواري ايام فراغت 8) اضطراب ها و نگراني ها (پژوهش هايي درباره نسل جوان، انجمن اوليا و مربيان. شماره 5. ص 25)
با جمع بندي مشكلاتي كه در دوره نوجواني مطرح است مي توان مشكلات آنها را به صورت زير تقسيم و طبقه بندي كرد:
1) بحران بلوغ و مسائل ناشي از تحولات آن 2) بحران هويت و سردرگمي نوجوانان 3) مشكل مناسبات و روابط نوجوانان با والدين وهمسالان 4) تحول ارزش ها در نوجوانان 5) مشكلات تحصيلي 6) مشكلات مالي و شغلي 7) مشكلات اوقات فراغت 8) مشكلات جنسي 9) بزهكاري ها 10) اعتياد 11) مشكلات ناشي از معلوليت و نقايص بدني 12) مشكلات ناشي از بيماري هاي رواني. (احمدي. 1374. ص 5)
بزهكاري:
مسئله بزهكاري و انحراف نوجوانان از ديرباز در جوامع بشري مورد توجه انديشمندان بوده است. همزمان با گسترش انقلاب صنعتي و گسترش دامنه نيازمندي ها، محروميتهاي ناشي از عدم امكان برآورده شدن خواسته ها و نيازهاي زندگي موجب گسترش شديد و دامنه دار فساد، عصيان، بزهكاري، سرگرداني، دزدي و انحراف جنسي و غيره در نوجوانان شده است. انديشمندان و دانشمندان علوم اجتماعي، روان شناسي، روانپزشكي، آموزش و پرورش و جرم شناسي، در راستاي شناسايي علل و يافتن راه حلي جهت پيشگيري از انحرافات نوجوانان به پژوهش پرداخته اند. انديشمنداني كه آگاهي چنداني از شخصيت اجتماعي انسان نداشتند علل كمبودهاي افراد را به تفاوت هاي بدني و جغرافيايي نسبت مي دادند و بر اين باور بودند كه يا عناصر شخصيت هر كس در سرشت، ساختمان بدني و بخصوص در اعصاب يا غده هاي وي نهفته است و يا به تاييد عوامل طبيعي و جغرافيايي اعتقاد داشتند. اما اين انديشمندان به نقش رفتار گروهي و به خصوص يادگيري، در تسهيل حيات انساني توجه نداشتند. (احدي و محسني، 1322. ص 167).
در اكثر كشورهاي جهان كلمه بزهكار به فرد 13 الي 18 ساله اي اطلاق مي شود كه مرتكب عمل خلاف قانون شده باشد. از آنجا كه واژه بزهكاري يك اصلاح حقوقي و قانوني است تا يك مفهوم روانشاختي، عملي كه در يك زمان، مكان و فرهنگ خاص بزه تلقي مي شود، ممكن است مكان يا فرهنگ مجاز يا مشروع باشد. ارتكاب به برخي از اعمال نظير دزدي، قتل، مصرف مواد و تجاوز به عنف و حمله هاي تعرض آميز براي همه گروه‌هاي سني جرم يا جنايت محسوب مي شود؛ اما مبادرت به برخي اعمال نظير گريز از مدرسه، فرار از منزل و يا حتي مصرف سيگار در مورد بزرگسالان بلامانع است، در حالي كه همين اعمال در نوجوانان بزه محسوب مي شود. اين گونه رفتارها را مي توان بزه هاي ويژه يا موقعيتي
- Statas offense.
ناميد. طبق آمارهاي موجود در بسياري از كشورهاي جهان درصد بزهكاري با تغييرات سني افزايش يا كاهش نشان مي دهد. (احدي و جمهري، 1378. ص 183).
در سال هاي اخير درصد موارد بزهكاري دختران و پسران به يكديگر نزديك تر شده است، اگرچه هنوز پسران درصد عمده اي از بزهكاران را تشكيل مي دهند (همان منبع. ص 184).
همانطور كه در بالا گفتيم بزهكاري در نوجوانان رواج زيادي دارد. زماني كه نوجوان سعي در باز كردن گره هاي كودكي مي كند، اغلب احساس شكست و ناكامي را تجربه مي كند زيرا از نظر منطقي و اصولي قادر به انجام آن نخواهد بود، در نتيجه از نظر عاطفي و احساسي، احتمالاً نگرش هاي منفي نسبت به والدين در وي ايجاد مي شود و كلا احساس تنهايي و بيگانگي مي كند كه پيامد آن پناه بردن به رفتارهاي ناهنجار، فرار از منزل و يا پذيرفتن الگوهاي بزهكارانه است. به بيان ديگر نوجوان به تدريج نسبت به خانواده احساس بيگانگي مي كند و كمتر تحت تاثير آموزش و راهنمايي خانواده قرار مي گيرد. و براي خود در جستجوي يك خرده فرهنگ و پيوستن به آن بر مي آيد. (نوابي نژاد. 1365. ص 14).
به طور كلي اگر بخواهيم بزه، بزهكار و بزهكاري را تعريف كنيم، به نظر مي رسد تعاريف زير جامع تر و مورد قبول تر هستند. در جرم شناسي پديده هاي بزه و بزهكار و بزهكاري را به عنوان سه ركن اصلي در نظر مي گيرند بزه نخستين پديده اي است كه با تجمع افراد به دور يكديگر تظاهر مي كند زيرا گرد آمدن افراد، برخوردهاي گوناگوني را به وجود مي آورد كه غالباً به نفع افراد در جامعه نيست. به ناچار واكنش جامعه در برابر سرپيچي آنان از مقررات «مجازات» است. بنابراين هر عملي كه درجامعه قوانين را نقض كند و مجازات در پي داشته باشد، «بزه» ناميده مي شود. (ستوده. 1319. ص 70).
بررسي هاي جرم شناسي نشان مي دهد كه هر معلولي، علتي دارد و هيچ چيز به خودي خود به وجود نمي آيد. بنابراين هم جرمي هم داراي علل سازنده اي است كه بر روي فرد اثر مي گذارد و او را به سوي ناسازگاري و نابهنجاري سوق مي دهد. پيامد اين سوق دادنها، ارتكاب جرم و خطا است و خاطي را به يك تعبير «بزهكار» مي نامند. (همان منبع. ص 71).
بزهكاري، مجموعه اي ازجرايمي است كه در يك زمان و مكان معيني به وقوع مي پيونددد. به همين سبب، زماني كه اين پديده مورد بررسي قرار مي‌گيرد، در حقيقت كليه پديده هاي اقتصادي، فرهنگي، بهداشتي و سياسي و مذهبي، خانوادگي و

...

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

پیشینه و مبانی نظری اختلال شخصیت و نوجوانی_1544252454_18930_4304_1230.zip0.00 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 28,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت