فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری و پیشینه تحقیق آموزش كاركنان دارای 25 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
آموزش كاركنان
با توجه به دگرگوني سريع و پرشتاب دانش و معلومات بشري، همه چيز به شدت در حال تغيير و تحول است. سازمان ها به عنوان يك سيستم باز با محيط خود در تعامل قرار دارند و براي تداوم حيات خود نيازمند پاسخ گویي به تغييرات محيطي مي باشند. از آن جا كه منابع انساني مهمترين عامل و محور در سازمان ها محسوب مي گردد، تجهيز و آماده سازي منابع انساني براي مواجه با تغييرات از اهميت ويژه برخوردار است و كليه سازمان ها با هر نوع مأموريتي كه دارند بايد بيشترين سرمايه، وقت و برنامه را به پرورش انسان ها در ابعاد مختلف اختصاص دهند. اجراي برنامه هاي آموزشي با هدف ايجاد تغيير در رفتار، دانش و مهارت هاي منابع انساني سازمان ها متناسب با نيازها بدون شك با به روز كردن اطلاعات و دانش كاري آنان ضمن توسعه مهارت ها، موجب بقاء سازمان خواهد شد(صدری،1383).
مفهوم شناسي آموزش و آموزش كاركنان
آموزش به فرايند انتقال معلومات، نگرش ها و مهارت ها از فرد يا گروهي به فرد يا گروه ديگر براي ايجاد تغييرات در ساختارهاي شناختي، نگرشي و مهارتي آن ها گفته مي
شود(صدری،1383 ص 14).
آموزش اصطلاحي است كه دامنه آن طيف وسيعي از فعاليت ها را در بر مي گيرد. طول يك فعاليت آموزشي مي تواند از يك دوره آموزشي كوتاه مدت مانند يك گردش صحرايي يك روزه تا يك دوره بهسازي حرفه اي با شاگردان و فراگيران متفاوت را شامل شود(چیذری، 1375 ص 23). از نظر شعاري نژاد، آموزش يك عمل اجتماعي است كه اشخاص را زير تأثير و نفوذ محيط برگزيده و مضبوط قرار ميدهد تا شايستگي اجتماعي كسب كنند و به حد نهايي رشد و تكامل فردي برسند(شعائری نژاد، 1364).
منظور از آموزش كاركنان، كليه مساعي و كوشش هايي است كه در جهت بهبود سطح دانش و آگاهي، مهارت هاي فني، حرفه اي و شغلي و هم چنين ايجاد رفتار مطلوب در كاركنان يك سازمان به عمل مي آيد و آنان را آماده انجام وظايف و مسؤوليت هاي شغلي خود مي نمايد. آموزش كاركنان معناي وسيع و گسترده اي دارد و تنها معني كارآموزي، كارورزي و يا تمرين عملي در يك زمينه بخصوص را در بر نمي گيرد، بلكه دامنه آن به قدري وسيع مي شود كه از فرا گيري يك حرفه و فن ساده شروع شده و به احاطه كامل برعلوم و فنون بسيار پيچيده، ورزيدگي در امور سرپرستي و مديريتي در سازمان هاي دولتي و صنعتي و بازرگاني و هم چنين به چگونگي رفتار و برخوردهاي مناسب در مقابل مسائل انساني، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسط مي يابد(سبحان اللهی، 1379 ص 27).
آموزش كاركنان مهم ترين روش بهسازي منابع انساني مي باشد و برنامه ريزي براي توسعه آن در راستاي اهداف و استراتژي هاي سازمان، نقش عمده اي در بهسازي سازماني دارد. آموزش و بهسازي منابع انساني باعث بصيرت و معرفت بالاتر، دانش و معرفت بيشتر و مهارت بهتر مي گردد. آموزش در حقيقت خود مديريت است و بدون آموزش كاركنان، پايه هاي مديريت متزلزل و سست مي گردد(جعفریقوشچی، 1381 ص 51).
آموزش كاركنان فرايندي است براي سازگاري افراد با محيط متحول سازماني و در نتيجه انطباق سازمان با محيط بيروني. بنابراين آموزش و بهسازي منابع انساني باعث بينش و بصيرت عميق تر، دانش و معرفت بالا تر توانايي و مهارت بيشتر كاركنان در سازمان براي اجراي وظايف و مسؤوليت هاي شغلي مي شود و در نتيجه موجب نيل به هدف هاي سازماني با كارآيي و اثربخشي بهتر و بيشترمي گردد، و بايد گفت امروزه هيچ سازماني قادر نيست بدون آموزش، بهبود و توسعه يابد(مطهری نژاد،1381 ص 28).
2-2-2 ) اهميت و ضرورت آموزش كاركنان
از آن جا كه يكي از ابعاد زندگي اجتماعي انسان زندگي سازماني اوست، و زندگي سازماني علاوه بر اين كه ديگر شئون زندگي انسان را تحت تأثير قرار مي دهد، همواره در معرض تغييرات ناپايدار نيز قرار دارد و اين تغيير در كار راهه شغلي و روش هاي انجام كار در سازمان ها مشهود است. به همين دليل انسان و به تبع آن سازمان ها بايد به طريقي خود را با اين تغييرات همساز نموده تا بتوانند دوام و بقاي خود را حفظ كنند(صدرالدین،1383 ص 28). تغييرات و چالش هايي كه در محيط صنعتي امروز در حال رخ دادن است بيانگر اين واقعيت است كه موفقيت يا شكست سازمان ها در عرصه رقابت جهاني متأثر از نقش كاركناني مي باشد كه از دانش، مهارت و توانمندي بالايي برخوردارند(سلیمی، 1382).
معمولاً آموزش هاي كلاسيك در تمام زمينه ها براي شروع و ادامه فعاليت افراد در سازمان ها به طور كامل مؤثر واقع نمي شود، لذا بهره گيري از آموزش هاي قبل از خدمت و ضمن خدمت مي تواند گام مؤثري براي بهبود و پيشرفت فعاليت هاي افراد در سازمان هاي اجتماعي باشد(توماس، 1965).
آموزش اقدامي حياتي و لازم براي تمام سازمان ها است و منافع ملموس آن عبارتند از: كاهش زمان فراگيري به منظور انجام كار برابر با استاندارد قابل قبول، افزايش كمي و كيفي بازده كار در شغل مورد تصدي كارآموز، منطبق ساختن منش افراد با خواسته هاي سازمان، كمك در حل مشكلات عملياتي، تأمين نيازمندي هاي نيروي انساني و بلاخره آماده ساختن افراد براي ترفيعات و بهبود وضع درآمد آنان(دالس، 1965).
ابيلي(1382)، مي نويسد: « توسعه منابع انساني در سازمان ها به نوعي تعهد و انتظار متقابل و وظفيه دو سويه بين فرد و سازمان مبدل شده است. در چهارچوب اين تعهد و انتظار متقابل، كاركنان بايد ضمن نشان دادن التزام عملي به انجام وظايفي در راستاي اهداف سازماني و هم چنين رفتار در چهارچوب نظام نامه آن حقوق متقابلي را نيز براي خود تعريف كنند. از اهم اين حقوق ميتوان به بهره مندي از فرصت توسعه مستمردانش و مهارت كاري و تكامل جنبه هاي مختلف شخصيتي كاركنان اشاره كرد.»
طوسی و صائبی(1375)، در مورد اهميت آموزش معتقد است كه آموزش كاركنان به طور
كلي فعاليتي است كه مي توان آن را اغلب اوقات از بالاترين سطح سازمان تا پايين ترين سطح سازمان بكار گرفت. جان پريور(1994)، مزاياي آموزش را در رابطه با شغل شامل 1- تغيير 2- افزايش بهره وري 3- افزايش تخصص كاري 4- كاهش اشتباهات 5- استاندارد كردن كار، و در رابطه با فرد شامل: 1- افزايش انگيزه 2- تشويق 3- مهارت در ارائه 4- افزايش دانش، و نيز در رابطه با گروه و تيم مبادله اطلاعات و توليد و رشد عقايد مي داند.
2-2-3 ) اهداف آموزش نيروي انساني
به طور كلي هدف آموزش، ارتقاي سطح دانش، توانش و نگرش فراگيران از طريق اعمال يك رشته ساز و كارهاي يادگيري است. انتقال اطلاعات، دانش و مهارت براي تغيير در رفتار فراگيران، هدفي است كه همه آموزش ها، چه رسمي يا غير رسمي به فراخور شرايط محيطي و زمينه اي در پي آن هستند.
تعيين هدف هاي آموزشي از گام هاي اساسي و ضروري در برنامه ريزي آموزشي است.
هدف هاي كلي بايد در ارتباط كامل و متناسب با وظايف و مسؤوليت هاي سازمان بوده و در جهت گيري كلي به فعاليت هاي آموزشي سازمان و هدف هاي ويژه آموزشي بدهد. هدف هاي ويژه در چارچوب هدف هاي كلي آموزشي سازمان، و با توجه به نيازهاي آموزشي تعيين گردد.
مارك پلانك(1992)، در مورد هدف از آموزش نيروي انساني مي نويسد: « با اشاره به يك حقيقت مهم زندگي را آغاز مي كنيم. بين دو گروه افرادي كه داراي سن و جنس مساوي هستند، گروهي كه از آموزش بيشتري برخوردار است نسبت به گروه
هايي كه آموزش كم تري دارند، درآمد بيشتري خواهد داشت، حتي اگر اين دو گروه در شغل و فعاليت هاي يكسان شاغل باشند و جهان مشمول بودن اين پيوند مثبت آموزش و بهره وري و درآمد يكي از خيره كننده ترين بافته هاي علوم اجتماعي جديد است. اين در واقع يكي از معدودترين مسائلي است كه با اطمينان مي توان آن را به بازار هركشوري تعميم داد».
هم چنين پيتر سنگه
-
Peter senge
(1999)، معتقد است: هدف هاي آموزشي در سازمان ها تحت عنوان هدف هاي عمده، هدف هاي اجتماعي، هدف هاي سازماني و هدف هاي فردي قابل دسته بندي است و هدف آموزش ها بايد ايجاد سازمان هاي يادگيرنده و توليد كننده فكر باشد نه صرفاً نشخواركننده فكر ديگران(هدایت و روشن، 1375 ص12).
اهداف سازماني
: تأمين هدف هاي استراتژيك ايجاب مي كند كه قابليت ها و مهارت هايي كه براي انجام وظايف محوله و ايفاي نقش ها لازم است به تناسب نياز و ضرورت تقويت گردد. علاوه بر تخصص ها و مهارت هاي مورد نياز، ايجاد روحيه تعاون، كار مشترك و دسته جمعي، پذيرش آگاهانه قوانين و مقررات و سنت ها اخلاق مقبول اداري و سازماني، به وجود آوردن شيوه هاي رهبري اداري و مديريت از جمله ويژگي هايي است كه در تأمين اهداف سازماني كمك مي كند.
اهداف كاركنان
: وحدت و تناسب بين شخصيت افراد و مسؤوليت هاي واگذاري به آن ها و دانش و توانايي انجام كار، در وجود انسان ايجاد رضايت مي كند. به عبارت ديگر انسان هرچه بهتر بتواند كاري را انجام دهد از خود و نتيجه كار خود راضي تر است. كارداني نه تنها به استحكام و اتكاي به خود مي افزايد بلكه به عنوان يك سرمايه ارزنده حرفه اي و تخصصي، اطمينان بخش زندگي مطلوب تر در آينده است.(صدرالدین،1383 ص 30).
اهداف اجتماعي
: هدف هاي اجتماعي سمت دهنده برنامه ها و عمليات مؤسسات و سازمان هاي مختلف مي باشد. توجه به اهداف مذبور مديران و كاركنان را قادر مي سازد تا مبناي ايدئولوژي، فرهنگ، نظام اقتصادي و شعائر ملي اهداف و نحوه حركت به سوي آن ها را در ارگان هاي مربوطه ترسيم و تنگناهاي محيط شغلي از مواضعي مشخص و شناخته شده برخورد نمايند. به تعبير ديگر اگر جامعه نباشد سازمان در جامعه معني و مفهومي ندارد.
در مجموع آموزش كاركنان با تأكيد بر نيازهاي سازماني، شغلي و فردي كاركنان در صدد است اهداف و مقاصد زير را محقق سازد:
افزايش توانايي حرفه اي بالفعل و پرورش توانايي هاي بالقوه كاركنان براي انجام وظايف.
ارتقاي سطح دانش، آگاهي و مهارت هاي كاركنان.
ايجاد رفتار مطلوب متناسب با ارزش هاي پايدار جامعه در كاركنان.
...
مبانی نظری و پیشینه تحقیق آموزش كاركنان_1544510209_19008_4304_1908.zip0.00 MB |